شیطون بلای مامان

سلام شیطون بلای من

میخوام از شیطنت دیروزت بگم

دیروز بابایی نون خریده بود و من مشغول بسته بندی کردن نونا بودم شما هم اون طرف تر رو ملافه تون بااسباب بازی ها سرگرم.

از اونجایی که شما دیگه قشنگ سینه خیز رفتن رو یاد گرفتی و وسطاش دوست داری 4 دست و پا هم بری وچندبار بلند میشی و میوفتی

تا چشمت به سفره افتاد خودت رو رسوندی چندبار گذاشتمت سر جات ولی فایده نداشت دوباره خودت رو میرسوندی به سفره

آخر کوتاه اومدم ببینم می خوای چیکار کنی

و شما هر چی نون تو سفره بود خوردی............

باور نمیکنی اینم عکساش

نوش جونت عشقم

 


تاریخ : 31 شهریور 1392 - 17:18 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1269 | موضوع : وبلاگ | 18 نظر

ساعت آب گرم


تاریخ : 27 شهریور 1392 - 21:43 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1895 | موضوع : وبلاگ | 20 نظر

سری اول عکسای متفاوت


تاریخ : 25 شهریور 1392 - 19:53 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1502 | موضوع : وبلاگ | 9 نظر

کارای جدید جدید

کارای جدید جدید

سلام عشقم ،عمرم،نفسم
وای نمیدونی چقدر منو ذوق زده میکنی عسلم دوست دارم بخورمت
دیروز باهات تمرین سینه خیز کردم امروز تند تند میری جلو تازه شم چندبار رو دستا و پاهات بلند شدی نمیدونی چقدر کیف داره ببینی فرشته کوچولوت داره بزرگ میشه
قبلا وقتی اسباب بازیت جلوت بور انقدرتلاش میکردی دستت رو برسونی و وقتی میدیدی بی فایده اس بی خیالش میشدی و فوری برمیگشتی به پشت تنبل خانوم اما از دیروز هرچی میذارمجلوت سریع خودت رو میکشی جلو و بهش میرسونی اخ نمیدونی من چه حالی میکنم ....
قیافه تم خیلی بامزه میشه انگارحول داری سریع بگیریش...
فکر کنم به زودی هم چهاردست و پا بری چون قشنگ خودت رو بلند میکنی چندلحظه...
عاااااااااااااااشقتم مامانی خییییییلی دوست داره
تاریخ : 21 شهریور 1392 - 23:38 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1742 | موضوع : فتو بلاگ | 19 نظر

اگه دنیا دست من بود واسه چشمای تو کم بود


تاریخ : 19 شهریور 1392 - 21:19 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1710 | موضوع : وبلاگ | 8 نظر

اولین روز تو بیمارستان


تاریخ : 19 شهریور 1392 - 01:08 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1138 | موضوع : وبلاگ | 10 نظر

همین که هستی دوست دارم

همین که هستی دوست دارم

سلام به همه دوستای گلمون....
این چندروزه که نبودیم رفته بودیم خونه مامانی (مامان من) اخه عروسی پسرداییم بود...
حالا شب عروسی همون روزی بود که شما واکسن داشتی و ماهم چون روز قبل بایدمیرفتیم چندروز قبل رفتنمون پرونده بهداشت رو بردیم به محل جدیدی که اومدیم وپرسیدم مشکلی نیس واکسن دخترم رو چندروز دیرتربزنید و وقتی خیالم راحت شد که میتونیم برگشتیم واکسنت رو بزنیم رفتیم خونه مامانی که یک ساعت با اینجا فاصله داره فرداشبشم که عروسی بود شما دخترخوبی بودیو اصلا اذییت نکردی و تو اون سروصدا خوابیدی....فدات شم گل من
امروزم بالاخره رفتیم و واکسن زدیم یه کوچولو گریه کردی والانم خوابیدی...
واسه وزنت نگران بودم که خانوم بهداشت گفت هفت کیلو ونیم هستی وخوبه که خیالم راحت شد اخه شما خیلی ظریف مریفی عشقم....
از پیشرفتاتم بگم کم کم وقتشه بدون کمک بشینی چون الان که میذارمت چندثانیه میشینی و من کلی ذوق میکنم ....
همین دیگه اینم بگم مامانی خیلی دوست داره نفسم
تاریخ : 17 شهریور 1392 - 19:27 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1373 | موضوع : فتو بلاگ | 14 نظر

همه هستیه من

همه هستیه من

سلام عشق مامانی:
چندروز دیگه 6 ماهه میشی و باید بریم واکسنت رو بزنیم الهی نازی . تا الان که واکسنات خیلی خوب بودن و شما اذیت نشدی خدا کنه این دفعه مث فبل باشه.
حالا از کارای بامزه ات بگم :بغل رفتن رو یادگرفتی و هرکی وستش رو دراز میکنه میری بغلش وقتی تو روروکتی و خسته میشی تا میگم بیا بغلم دستات رو باز میکنی و به من نگاه میکنی جونم.
وقتی یه فردجدید رو میبینی قیافت رو یه شکل بامزه میکنی و ابروهات رو میدی بالا
دیروز با مامانی(مامان من) رفته بودی بیرون مامانی میگه هر چی عمو امیر(عموی من)نازت میکرده نگاش نمیکردی و سرت رو مینداختی پایین ولی تا دایی محمد اومده کلی ذوق کردی و براش دست و پا زدی قربونت برم
راستی غذا خوردنتم شروع کروم بهت فرنی،حریره بادوم،سوپ میدم سوپ و زیاد دوست نداری و چند قاشق بیشتر نمیخوری .وقتی داری غذا میخوری از خودت یه صداهایی در میاری مث هوم
عاشق این شیرین کاریاتم
فدات بشم خیلی دوست دارم عشقم...........
تاریخ : 05 شهریور 1392 - 17:47 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1161 | موضوع : فتو بلاگ | 30 نظر

مابرگشتیم

مابرگشتیم

مااومدیم خونمون حالا میخوایم بریم به دوستامون سربزنیم به یادهمتون بودیم مخصوصا رز بانو جون.
هستی جونم موقع برگشت اولش دختر خوبی بود و یه کم خوابید اما بیدارکه شد تو ماشین خسته شده بود و دیگه نمیتونست بخوابه االهی فدات شم من .
عشق منه نفسم دوست دارم
تاریخ : 03 شهریور 1392 - 22:02 | توسط : مامان فرزانه | بازدید : 1169 | موضوع : فتو بلاگ | 13 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی