همسر عزیزم:
ﺟﺸﻦ ﻣﯿﻼﺩﺕ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯾﺖ ﺍﺳﺖ
ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ.
سلام عزیزدلم چهارشنبه تولد بابایی بود این اولین سال تولدش که جمعمون سه نفره شده واسه همین تصمیم گرفتم یه جشن سه نفره بگیریم
چهارشنبه بابایی سرکار بود واسه همین پنجشنبه که خونه بود اول واسه نهار پیتزا دست پخت بابایی با کمک مامانی
عصرم کیک
بعد وروجک مامان که از دیدن بادکنک ها کلی ذوق کرده بود
اینم عکس دونفره پدر و دختر
ودر آخر عاشق جفتتونم و براتون بهترینها رو آرزو دارم
................................................................................................................................................
هستی و اسباب بازی
این عروسکت رو خیلی دوست داری و هروقت ورش میداری محکم بغلش میکنی و بوسش میکنی بهش هم میگی نی نی ، میگم نی نی کو به اون اشاره میکنی
اینم ببعی ، وقتی برات خریده بودیم نمیشناختیش و وقتی میگفتم کو ببعی نمیدونستی ولی الان قشنگ میشناسیش دیگه تا میگم کو ببعی میگی ب ب و می دویی طرفش و میپری روش و بغلش میکنی
این لکومتیو قطارت و این اجزاش از هم جدا میشه و همیشه فکر میکنی باید جدا باشن تا من درستش میکنم میگیری و از هم جداشون میکنی
این عروسکت هم که به این روز انداختی پشتش رو فشار میدی بابا مامان میگه
لباس این عروسک کوچولوت رو درمیاری اگه ببینی من دارم لباسش رو تنش میکنم سریع میای ازم میگیریش و لباسش رو درمیاری
اینجا داری سعی میکنی لباسش رو دوباره تنش کنی عززززیزم
این عروسکای بافتنی رو عمه سمانه بافته دوسشون داری و بغلشون میکنی و بند دور گردن پسره رو میکنی دهنت لبشم که دراوردی و دستشم درحال قطع شدن دیگه قایمشون کردم تا بدم عمه محکم بدوزشون از دست تو وروجک من
این پستونک عروسکته از گردنش دراوردی بندشم کندی انگشتت رو میکنی توش بعد میکنی دهنت خیلی این کارت بامزه اس
..............................................
اینم دوتا عکس جدید
از بین مبل و میز میخواستی رد بشی که گیر کردی وسطش و من اول عکس گرفتم بعد اومدم به دادت رسیدم
اینم خوشگل خانوم منه که لم داده رو مبل
راستی وقتی میگم موهات رو درست کن دستت رو میکشی رو موهات
ویه چیز دیگه این که چند روزه خیلی شدید به عینک بابایی گیر دادی و ازهر فرصتی استفاده میکنی تا از رو چشماش ورش داری و وقتی مانع میشه گریه میکنی