در ادامه پست قبلی باید بگم من دیگه بابت شیرخشکی شدن هستی ناراحت نیستم غصه هامو خوردم و الان دیگه اون قضیه تموم شده اون روزا خیلی ناراحت بودم و تا چند وقتم یادآوریش دوباره ناراحتم میکرد ولی الان دیگه باهاش کنار اومدم اون پستم فقط واسه دخترم نوشتم تا بدونه من راحت از شیر نخوردنش نگذشتم.....
و توضیح عکس:
دیشب واسه اولین بار یه صدمه جدی دیدی اونم تقصیرخودت بود دلبندم .
یه اسباب بازی تو دستت بود از دیوار گرفتی و بلندشدی و چون دیوارای ما سنگه اسباب بازیت سر خورد رو دیوار و با سر رفتی تو دیوار اول بهت توجه نکردم چون زیاد به جایی میخوری ولی صدات درنمیاد اما یه کم بعد شروع به گریه کردی وبغلت کردم و دیدم پیشونیت قرمزو ورم کرده یه تیکه یخ و با یه پارچه تمیز گذاشتم روش ویه کوچولو فشار میدادم و امروز اثری از ضربه دیشب نیست....
دوست دارم فرشته من روزی صدبار بلند بهت میگم عاشقتم